اشعار آرزو حاجی خانی

از مجموعه های چاپ شده

اشعار آرزو حاجی خانی

از مجموعه های چاپ شده

غزل مثنوی،،آرزو حاجی خانی

حوای بی غلط


7

دعابکن که نمیرد دلم که زنده به توست
دعا بکن که نمیرد دلت که پیش من است

به حس وحال عجیبی نگاه می کنی ام
دوباره آمدی ازدم تباه می کنی ام

نشسته ای چه غریبانه دل سپرده به عشق
به هق هق غزلم، بغض بی صدای دلم

نشسته ای چه عجب !با تبِ دل ِ تنگت
نشسته ای به رجزخوانی عزای دلم؟!

نفس بکش که جهنم شودتنم درتو
نگو که می شوی این بارهم فدای دلم

نفس بکش که بسوزم درون سینه ی داغ
چه دود می شوم ازتوچه آه می کنی ام!

بغل کنم بفشارم ، به قصد کشتن تو
ثواب بودی و امشب گناه می کنی ام

به قصد کشتن من هم، تبربه ریشه بزن
منم نمانده برایم به جز وفای دلم

هزار سالِ پرازغم، بهاربی تو گذشت
خبر نداری ازاین فصل ناسزای دلم

به من نیامده باشم عروس شعروشراب
چه می کنی وسطِ این حرمسرای دلم؟!

به من نیامده عشقت، منی که غرق توبود
نگو که می رسی آخر به خاک پای دلم...

به تو که آمده عشقم، عزیززاده ی عشق!
که چنگ می زنی هر شب به ریشه های دلم

بهشت زارِوجودم، خراب، آباد ست
سفرنکن به بیابان ناکجای دلم

شبیه بتکده ای که شکسته از کفرام
چگونه بگذرم ازتو، تووخطای دلم؟!

بگو چگونه مرا ازتومی شود نگرفت؟
بگو چگونه مرا ازتو... ای خدای دلم؟!

جنون و مستی من که گذشته ازسرعشق
چه دیرآمده ای سربه راه می کنی ام!!

دعابکن که نمیرد دلت که پیش من است
دعا بکن که نمیرد دلم که زنده به توست


آرزو حاجی خانی

حوای بی غلط


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد