اشعار آرزو حاجی خانی

از مجموعه های چاپ شده

اشعار آرزو حاجی خانی

از مجموعه های چاپ شده

نقد، کاری به جز دلت


تناسب و نامتناسب



عنوان مجموعه اشعار : بی سایه ها
شاعر : آرزو حاجی خانی


عنوان شعر اول : ّبی سایه ها۱
باران به چشمانم زده، اما دلم خوب است
حتی تو بر زخمم نمک می پاشی هم خوب است

دمنوش آرامش برایم دم نکن... تنها،
در التیام دردهایم زهر و سم خوب است

وقتی در این دنیا کسی از عشق، بارَش نیست
پس دوستت دارم کجایش دم به دم خوب است؟

از روزهایی که دلت، پرشور و طوفانی ست
فهمیده ام که بعد این، هر چیزِ کم خوب است

عاشق کشی کن بعد آن مرده پرستی هات
دلخوش به اینم، دست آخر، مردنم خوب است

گفتی پس از این دور باشی، مصلحت این است
این قدر هم باور نمی کردم، ستم خوب است

من یک زنم که با هوای سوز همدردم
اما تو حالت با هوای دود و دم خوب است!

گیرم که روزم بی تو خوش باشد، دلم هم گرم
تا با تو تقدیرم زده هر چه رقم، خوب است

با نوش داروی نگاهت بعد سهرابم
با زجرهایت، باز عاشق می شوم خوب است

دریا به ساحل می رسد، آتش بزن دل را
بعد از غروبی سرد، چای تازه دم خوب است

از عشق رنجیدی، هوا غمبار در شهرت
در حس دلتنگی... ولی با تو قدم خوب است

از هر چه می بخشی دلت را،...آرزو کردم
با تو سفر در جاده ی پر پیچ و خم خوب است

فصل شکارست و دلت هم شیرتر از من
آهوت هم از بی قراری کرده رم..، خوب است

از هر طرف از راه می آیی ولی رفته ست
آنکس که عادت کرده دیگر، بی تو غم، خوب است

این درد را با عشق شیرین کن، تو هم خوش باش
که آرزوی عشق به اسمت قسم، خوب است!!

عنوان شعر دوم : بی سایه ها۲


بغض کردم به غم ِ شاعر عریان که تویی
ازغزلپاره ی آشفته ی بی جان که تویی

می تراود به امیدِ شب ِ با هم بودن
ازمیان غزلم آن «تو» ی پنهان که تویی

باز لبهای تو قسمت شده تا حد جنون
با مسلمان شدنم ازتبِ ایمان که تویی

آن تجلی شده ازحس فراسوی توأم
قبض روحی سرهرنقطه ی پایان که تویی

زیریک روسری تیره ،غم مرگ توبود
در نفس های زنِ خسته وویران که منم!



عنوان شعر سوم : بی سایه ها۳

بعدهمه دلمردگیها ، ای گل زیبام
میکارمت بی واهمه، در باغی ازرویام

زخم حسادت بر وبالِ عشق، ناچیز است
عشقی که خالی کرده دل را ازغم دنیام

آن روز آغوش من ازگیلان تو پربود
آن روز که دیوانه میشد خاطردریام

هرلحظه خوش بوده تمام قصه ی مهرت
درجای جای سرنوشت دل سپردنهام

برروی شب،سرمیگذارم مهربانی را
تاباسلام اولت روشن شود فردام

من باتوام،باتو،، که مردی ازدیارعشق..
درهرکجای قصه باشم ،...بازهم اینجام
نقد این شعر از : رحمت‌اله رسولی‌مقدم
با سلام به همراه گرامی پایگاه نقد شعر، نکات زیر در شعر ایشان به چشم می‌آید:

• در مصرع دوم بیت نخست، 《 هم》 در عبارت 《 می‌پاشی هم خوب است》در وزن گنجانده نمی‌شود، زیرا فقط در صورت از تلفظ افتادن حرف 《 ه》 و ادغامش با 《 می‌پاشی》 و هجی کردنش به شکل 《 پا شی یَم》، در وزن خواهد گنجید که خب با توجه به تبدیل حرف ه به ی صحیح نیست.
• در بیت 《 دمنوش آرامش برایم دم نکن... تنها،
در التیام دردهایم زهر و سم خوب است》
زهر و سم تتابع اضافات هستند و صرفا برای پر کردن وزن آمده‌اند. یعنی یک‌کدام از آن‌ها برای ساختن مفهوم ما و تصویر ما کافی است، و وجود هر دوتای آن‌ها ضرورتی ندارد.
• حرف و مفهومی را که در ذهن داریم، اگر به شکل شاعرانه و شکرین و جذابی روی کاغذ پیاده نکنیم، سروده‌ی ما شعر خوبی نخواهد بود. مثلا در بیت سوم شعر اول، حرف یک حرف ساده است و قابل فهم است. حالا این حرف را چون نتوانسته‌ایم به شکل ادیبانه و سخنورانه‌ای ابراز کنیم، به یک کشف خوب مبدل نشده است و تاثیری بر مخاطب ندارد.
حالا آن بیت معروف منوچهری را ببینید که می‌گوید: 《 خیزید و خز آرید که هنگام خزان است...》. این بیت هم یک حرف ساده دارد: بلند شوید و خز بپوشید که فصل پاییز است. این حرف را اگر به همین شکلی که من گفتم به هرکسی بگوییم، هیچ اعتنایی نمی‌کند و شاید به ما هم بخندد، اما سراینده آمده به این شکل ادیبانه و شاعرانه آن‌را بیان کرده و قرن‌ها برای ما جذاب است و از دهن نیفتاده است. پس ما ملزمیم که حرف‌هایمان را شاعرانه در شعر پیاده کنیم، تا شعریت به سروده‌مان ببخشیم. این در واقع کار اصلی شاعر است.
• سراینده اگر می‌خواهد مخاطب را تا آخر شعر دنبال خودش بکشاند، باید در هر بیت، کشفی و ایده‌ی خلاقانه‌ای داشته باشد که ذهن مخاطب را قلقلک دهد.
• سراینده در بیت 《 من یک زنم که با هوای سوز همدردم/ اما تو حالت با هوای دود و دم خوب است!》 تلاش می‌کند که بین سوز، و دود و دم ارتباط برقرار کند، اما مشکل این است که سوز و دود و دم هر دو به طور جداگانه در جای محکمی در جملات خود ننشسته‌اند، که حالا پیوندشان پیوند مبارکی باشد و به هم بیایند و همدیگر را توجیه کنند. خب مسئله این است که همدم بودن با هوای سوز، فقط یک جمله‌ی خبری‌ست، و نکته‌‌ای جالب توجه در ان نیست و آبستن اتفاقی خاص نیست. اهل دود و دم بودن تو هم یک گزاره‌ی خبری‌ست و حائز اتفاقی جالب توجه نیست. به همین خاطر گردهمایی این دو گزاره، منتج به یک نتیجه‌ی دلچسب نشده است.
• آشفتگی ارکان جمله، همیشه به نفع شعر نیست و گاهی دکلماسیون طبیعی شعر را خراب می‌کند و از ریل خارج می‌شود. مثلا در بیت 《 گیرم که روزم بی تو خوش باشد، دلم هم گرم / تا با تو تقدیرم زده هر چه رقم، خوب است》در مصرع دوم، جابه‌جایی شدید ارکان جمله و آغاز آن با یک حرف ربط غیر ضروری و نامفهوم( تا)، بیشتر حالت تصنعی به خودش گرفته است و به مخاطب این حس دست می‌دهد که انگار سراینده به زور حرفش را در این فضا چپانده است.
• تناسبی که سراینده در بیت 《 دریا به ساحل می رسد، آتش بزن دل را/ بعد از غروبی سرد، چای تازه دم خوب است》 بین دلسردی و آتش و غروب سرد و چای، و دریا و ساحل ایجاد می‌کند، تناسب خوبی‌ست و شعریت این بیت را نسبت به سایر ابیات بیشتر کرده است.
• در بیت 《 از عشق رنجیدی، هوا غمبار در شهرت/"در حس دلتنگی... ولی با تو قدم خوب است》، دو اشکال وجود دارد: اول اینکه فعل 《 است》 بدون دلیل از جمله‌ی 《 هوا غمبار ( است) در شهرت》حذف شده است. دوم اینکه نحو در جمله‌ی 《 با تو قدم خوب است》 رعایت نشده و غلط است. صحیحش این است که بگوییم: با تو قدم( زدن) خوب است.
• ارتباط عمودی بین بیت‌های یک شعر و بین مصرع‌های یک بیت، از ضروریات است. مثلا در بیت 《 از هر چه می‌بخشی دلت را،...آرزو کردم/ با تو سفر در جاده ی پر پیچ و خم خوب است》 دو مصرع با هم، همپوشانی تصویری، محتوایی و زبانی ندارند.
• غزل دوم از موسیقی و توازن بهتری به نسبت شعر نخست برخوردار است. حتی سراینده سعی کرده در بیت آخر از تکنیک‌های روز استفاده کند و قافیه و ردیف را از محور 《 تو》 به محور 《 من》 تغییر دهد.
• در شعر سوم که شعری محاوره است هم به جز نکات بالا که در جاهایی از آن وجود دارد، نکات دیگری وجود دارد. مثلا در اغلب بیت‌ها، حرف مهم و کشف چشم‌گیری وجود ندارد. دیگر اینکه وقتی قرار است  محاوره حرف بزنیم، نباید وسط کار با زبان معیار حرف بزنیم. به طور مثال در بیت 《 برروی شب،سرمیگذارم مهربانی را/ تاباسلام اولت روشن شود فردام》، 《 می‌گذارم》 و 《 شود》 به شکل زبان معیار به کار رفته‌اند.

به هر روی گفتن این نکات برای خانم حاجی‌خانی ضرورت داشت و من سعی کردم صریح و واضح در مورد نکات لازم حرف بزنم، بلکه  مفید واقع شود.
برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد